Web Analytics Made Easy - Statcounter

گروه زندگی؛ عطیه اکبری:در این روزهای پرتلاطم که هر روز و هر لحظه کاممان با شنیدن خبرشهادت کودکان فلسطینی تلخ می شود دعوت تان می کنیم برای حضور در خانه ۵قلوهایی که پدرشان معتقد است نبیره های پدر انقلابند و سربازان کوچک ایران.شاید کمی حال و هوایتان عوض شود و حتم داریم لبخند می نشیند گوشه صورت تان. 

۵قلوهای معروف را که یادتان هست؟ همان ۵کوچولویی که دو ماه قبل چشم به این دنیا باز کردند و اولین چشم روشنی‌شان قبل از به دنیا آمدن، نگاه رهبرانقلاب، دعای خیر ایشان و نام‌های زیبایی بود که  برازنده شان شد  و الحق که رهبر خوش سلیقه‌ای داریم.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

*اولین میهمانی نوزادان

قرار بر این شد همه کوچولوها به دلیل تولد زودتر از موعد، تا شش هفته اول زندگی و  رسیدن به ثبات جسمی مهمان بخش ویژه نوزادان باشند. روز تولد نوزادان من و چند عکاس هم بیمارستان بودیم برای به اشتراک گذاشتن شیرینی اولین تصاویر۵قلوها با مردم ایران.

اسامی این ۵قلوهاتوسط رهبر انقلاب انتخاب و به بچه ها هدیه داده شد:«احمد، علی، زهرا، مریم، سارا» 

*مراسم نامگذاری در بخش ویژه

آن روز برای ما که هفت پشت غریبه بودیم و خبرنگاری بیش نبودیم به غایت خاطره‌انگیز بود. اصلا این خاصیت بلوک زایمان و بخش نوزادان است که عجیب، بوی زندگی می‌دهد. بوی امید.

آن روز رکورد شیرین‌ترین قاب و زیباترین لحظه زمانی بود که مادربچه‌ها را به بخش NICU اطفال آوردند برای اولین دیدار با جگرگوشه‌ها تا بلکه خستگی ۹ ماه حمل۵بار شیشه یک جا از تنش بیرون بیاید. همان جا بود که پدر و مادر تصمیم گرفتند ۵ اسمی که رهبرانقلاب برای بچه‌ها انتخاب کرده بودند را بین دخترها و پسرها تقسیم کنند.

چهره مادر ۵قلوها دیدنی بود. احمدآقا، ایشون علی آقا. تخت بعدی سارا خانم. تخت وسط هم مریم و آخری هم زهرا خانم و در آخر هم طنین صلوات بود که پیچید در بخش نوزادان.

همان روز از پدر ۵قلوها قول گرفتیم که به محض ترخیص ما را به میهمانی بپذیرند و اینطور شد که بعد از ده هفته به دعوت پدر ۵ قلوها راهی خانه‌شان شدیم. در طول مسیر تا رسیدن به مقصد بارها ۵قلوها را کنار هم تصور کردم و بارها خودم را جای مادرشان گذاشتم. وقتی همه بچه‌ها با هم سر به گریه گذاشتند مادر به کدام یکی‌شان می‌رسه! فکر کن ۵ بچه با هم بعد از واکسن تب کنند! تصورش، هم شیرین و دلچسب بود و هم توام با دلهره.

*رایحه بهشتی

اما تصور کی بود مانند دیدن! بالاخره به خانه ۵قلوها رسیدیم. عطر اسپند و بوی خوش نوزادان پیچیده در فضای خانه. خدا نصیب‌تان کند استشمام بوی خوش نوزاد را که از آن رایحه‌های آرامش بخش است و اینجا ۵ رایحه بهشتی کام چهاردیواری خانه و مهمانانش را حسابی سیراب کرده است. اولین تصویر، قاب زیبایی از پنج نوزاد ردیف شده کنار هم است و چرت عمیق ۵قلوها که سرو صدای مهمانان خانه هم قابلیت پاره کردنش را ندارد.


تصاویر : فاطمه ایجی عکاس باشگاه توانا 

*اینجا جمع رحمت و نعمت جمع است

۵قلوها غیرهمسان هستند اما جالب است که دو تا دوتا شبیه همند. با چشمان بسته‌شان هم می‌توانی بفهمی دخترها کدامند و پسرها کدام! «محمود قزلسفلو» پدر ۳۲ساله پنج قلوها بچه‌ها را یکی یکی معرفی می‌کند. البته رعایت حق تقدم برای خانم‌ها را از همان پرقنداق بچه هارعایت می‌کند و اول از معرفی رحمت‌های خانه شروع می‌کند و بعد می‌رسد به معرفی نعمت‌های خانه و چه خوش سعادتند این پدر و مادر جوان که خدا یک جا رحمت و نعمت را در حقشان تمام کرده است.

*احمدآقایی که دل برده از پدر به یغما

پدر بچه‌ها به احمد که می‌رسد بدجوری گل از گلش می‌شکفد و با خنده از شیطنت‌های همین نوزاد دوکیلویی می‌گوید و غنج رفتن دلش را می‌توانی ببینی از لابه لای تعریف‌هایش . از خنده‌های ناخوداگاه احمد به بابا  تا نگاه‌های متمرکز در چشمان پدر. جای امیرعباس ۶ساله فرزند ارشد خانواده قزلسفلو که یک دفعه صاحب ۳خواهر و ۲برادر شده، در این میهمانی حسابی خالی است و گویا فعلا تا بزرگ شدن خواهرها و برادرهایش در خانه پدربزرگ مادری در شهرستان مینودشت حسابی جولان می‌دهد و یکه تازی می‌کند.


حال و هوای مجتمع مسکونی با حضور ۵قلوها  عوض شده

*تیم ترکیبی عروس و مادرشوهر و ادامه ماجرا…

۱۰ هفته از به دنیا آمدن بچه‌ها گذشته و فاطمه قزلسفلو مادر ۲۵ساله، خستگی نه ماه بارداری ۵قلوها را از تن به در کرده و الحق مادری کردن برای ۵ نوزاد کار راحتی نیست. اما در این خانه جمع وجور و باصفا تا دلتان بخواهد یار کمکی هست. اولین یار کمکی، پدربزرگ و مادربزرگ پدری ۵قلوها هستند که بعد از به دنیا آمدن بچه‌ها و ترخیص‌شان از بیمارستان بار و بندیل‌شان را جمع کردند و از مینو دشت به تهران آمدند. از نقش مادربزرگ نگوییم برایتان که خودش یک پا مادر است. پدربزرگ هم که پلیس بازنشسته است و یک یار کمکی جدی در رتق و فتق امور خانه ۵قلوها. چهره‌ای مصمم و مهربان دارد و گویا نهار امروز دست پخت آقاجان بچه‌ها بوده.

آنطور که از شواهد پیداست عروس خانواده و مادرشوهر هم یک تیم ترکیبی تشکیل داده اند و قصد کرده اند فعلا از انجام بخشی از امور خانه از جمله جاروبرقی و ظرف شستن و…مرخصی بگیرند و آن‌ها را موقتا واگذار کنند به مردان خانه. مادربزرگ درگوشی یک ضرب المثل قدیمی را یادآوری می‌کند؛ «به قول قدیمی‌ها همیشه شعبون یه بارم رمضون.»


یاران کمکی از پدربزرگ و مادربزرگ تا همسایه ها

*همسایه‌ها یاری کنید...

البته گروه یاران کمکی که از آن گفتیم فقط به حضور پدربزرگ و مادربزرگ خلاصه نمی‌شود. آنطور که از شواهد پیداست حال و هوای مجتمعی که خانه خانواده قزلسفلو یکی از واحدهایش هست بعد از آمدن ۵قلوها حسابی عوض شده و انگار که جان تازه گرفته. مصداقش حضورنوبتی همسایه‌ها در خانه ۵قلوهاست. البته که شاهد هم از غیب رسیده و با این توضیحات و اشاره فاطمه خانم دستمان می‌آید مادر و دختری که فکر می‌کردیم از اقوام هستند، همسایه‌اند و برای کمک در خانه ۵قلوها حضور دارند.

فاطمه قزلسفلو می‌گوید: «بعد از اینکه بچه‌ها ترخیص شدند تعدادی از همسایه‌ها در خانه‌مان آمدند و گفتند روی کمک ما حساب کنید. برای اینکه تعارف را کنار بگذاریم گفتند خودتان نوبت کمک بزارید و بگید که چه روزی و چه ساعتی برای کمک بیاییم. من از همه همسایه‌ها ممنونم. خانه ما تا همین پنج ماه قبل مینودشت بود. در دوران بارداری ۵قلوها برای مراقبت‌های پزشکی به تهران آمدیم و بعد از دو ماه آقا محمود هم از محل کارش که سپاه مینودشت بود انتقالی گرفت و کلا در تهران ساکن شدیم. اما این از لطف همسایه‌ها بود که اصلا احساس غربت نکردیم و انگار سال هاست که هم را می‌شناسیم. حضور همسایه‌ها برای کمک به منی که در این شهر غریبم و قوم و خویشی ندارم، خیلی باارزش است.»


۵قلو

*عملیات پنج به اضافه پنج

۵قلوداری و این سکوت معنی دار در خانه؟ هنوز از چرخش این جمله در ذهنم یک دقیقه‌ای بیشتر نگذشته که جیغ بنفش اما نوزادگونه یکی از بچه‌ها سکوت خانه را می‌شکند. هم سکوت خانه را می‌شکند هم چرت ۴قل دیگر را، انگار که گریه نوزاد اول حکم بیدارباش ۴تای بعدی است و اینطور به نظر می‌رسد که پنج قلوها در یک توافق ضمنی ذهنی هم قسم شدند همه با هم گرسنه شوند و سر بگذارند به گریه. اینجاست که معنی نیروی کمکی و حسن وجود مادربزرگ‌ها و همسایه‌های بامعرفت در خانه‌ای که چندقلو دارد خودش را خیلی خوب نشان می‌دهد.

مادر شیشه‌های حاوی آب جوشیده ولرم را از آشپزخانه بیرون می‌آورد و شیشه‌های شیر یکی یکی پیمانه می‌شوند و تلاش خانوادگی برای شیردادن به ۵قلوها آغاز می‌شود. هر نفر یک شیشه شیر. سهم ما هم یک نوزاد می‌شود و یک شیشه شیر و یک توفیق اجباری دلچسب!


فاطمه قزلسفلو مادر ۵قلوها

* تعویض عادلانه، آغوش مادرانه

آغوش مادر زمان شیردادن و چشم تو چشم شدن با نوزادان و نوازش آن‌ها که از نان شب برایشان واجب‌تر است با تعویض‌های عادلانه مادر، در هر نوبت به دو نوزاد می‌رسد. مراسم بادگلوگیران هم  برای ۵قلوهایی که زود به دنیا آمدند و از دم رفلاکس معده دارند جزو مهم‌ترین اولویت‌های بچه داری است و همه هم و غم مادر و پدر و نیروهای کمکی این است که به هر لطایف الحیلی بادگلوی پنج قلوها خارج شود تا بچه‌ها دل درد نگیرند وجلوی سمفونی گریه نیمه شب‌های ۵نفره‌شان را از همین جا بگیرند. فاطمه عروس خانواده هم از همین تریبون تشکر ویژه از مادر همسر می‌کند.


پدربزرگ نوه ها: خبربه دنیا آمدن ۵قلوهای خانواده قزلسفلو شادی ر ا به مینودشت آورد

*شادی یک خبر در مینودشت 

نوبتی هم که باشد نوبت پدرخانواده است. ما گپ و گفت‌مان با محمود قزلسفلو را از روزی شروع می‌کنیم که خبر ۵قلو باردار بودن همسرش را شنید. بعد از مراسم شیرخشک خوران ۵قلوها حالا دوتا از قل‌ها در آغوش پدر لم داده‌اند و آقا محمود از روزهایی می‌گوید که این خبر مثل توپ در مینودشت پیچید و حال و هوای شهرشان را عوض کرد؛ «با همسرم رفتیم سونوگرافی. من را صدا کردند داخل اتاق. خانم دکتر گفت یه خبر برات دارم. خانمت۵قلوحامله است. خنده‌ام گرفت. باورم نمی شد. راستش را بگویم از آن زمان تا امروز هیچ وقت ته دلم خالی نشده. هیچ وقت. من به کرامت خدا ایمان داشته و دارم. حتی دو سه تا از دکترها به ما گفتند بارداری‌های ۵قلو امکان به ثمر رسیدنشان کم است. برای مادر خطرناک است. در همان هفته‌های اول پیشنهاد دادند که سه تا از قل‌ها را پوچ کنند. اما من و همسرم قبول نکردیم. خدا خودش به ما این ۵ نعمت را داده بود، خودش سلامتی را می‌دهد، رزق و روزی‌شان را می‌دهد. همین طور هم شد.

این ۵نوزاد برکتی به زندگی‌مان آوردندکه باور نمی‌کنید. ما در شهر کوچکی زندگی می‌کردیم. کل شهر پر از شادی شد با خبر ۵قلو باردار بودن خانمم. دوست، فامیل، آشنای دور و نزدیک همه زنگ می‌زدند برای گفتن تبریک و خیلی جالب بود که همه داوطلب شدند برای آنکه ما کم و کسری نداشته باشیم و همه به اندازه توان خودشان از کمک مالی هم دریغ نمی‌کردند.»

*ماجرای نامگذاری ۵قلوها توسط رهبر چه بود؟

ماجرای نامگذاری ۵قلوهاتوسط رهبرمعظم انقلاب چه بود؟ «من آرزو داشتم اسم ۵قلوهایم را رهبر انتخاب کنند. هر طوری بود ارتباط گرفتم با بیت رهبری و این درخواست را مطرح کردم. هیچ وقت یادم نمی‌رود. محرم بود. یک روز ظهر تلفنم زنگ خورد و گفتند از بیت رهبری تماس می‌گیرند و گفتند رهبری اسامی ۵قلوهایتان را انتخاب کردند و تاکید کردند که پیام تبریک‌شان را به عرض شما برسانیم. اسامی ۵قلوهایتان به این ترتیب است؛ «احمد، علی، زهرا، مریم، سارا» امیدوارم بچه‌های من سرباز امام زمان و سرباز انقلاب شوند. زیاده خواهی نباشد. من همین حالا بچه هایم را نبیره های رهبر انقلاب می  دانم.» 

*تکلیف خانه اهدایی به خانواده ۵قلوها چه شد؟

از شب بیداری‌های عروس و مادرشوهر و خانه داری همسر و پدرشوهر و حال خوش خانه باصفای قزلسفلوها که که بگذریم، سخن عمل به تعهدات خوش‌تر است. بی‌تعارف از پدر ۵قلوها می‌پرسیم که تا امروز چقدر به وعده‌هایی که به شما دادند عمل کردند؟ روز به دنیا آمدن بچه ها، خزعلی معاونت زنان ریاست جمهوری برای دیدار ۵قلوها به بخش نوزادان بیمارستان آمد و همان جا جلوی دوربین خبرنگاران گفت بر اساس مصوبه دولت به خانواده‌هایی که فرزند چهارقلو به بالا دارند خانه رایگان اهدا می‌شود و با این مصوبه خانواده ۵قلوها هم به زودی صاحب خانه می‌شوند.

حالا بعد از دو ماه می‌پرسیم کلیدخانه را گرفتید یا خیر؟ پدر ۵قلوها که همزمان آغوش پدرانه‌اش جای دنجی شده برای خواب ناز دوتا از بچه‌ها می‌گوید: «اتفاقا از آنجا که تولد۵قلوها حسابی رسانه‌ای شد، قول‌هایی هم که به ما دادند رسانه‌ای شد و حالا هر کدام از اقوام، دوست، آشنا خلاصه هر کسی که ما را می‌بیند اول بسم الله میگه بگو ببینم خونه را بهت دادن یا نه! راستش ما مانده‌ایم چه جوابی بدهیم. چون هنوز به نتیجه نرسیده است.»

*دیر و زود دارد اما سوخت و سوز ندارد

از آنجا که این قول و عمل به آن در کمترین زمان ممکن در مقابل دوربین ما به پدر۵قلوها داده شد، خودمان را موظف به پیگیری می‌دانیم و اینطور می‌شود که بدون مقدمه شماره مسئولان معاونت زنان ریاست جمهوری را می‌گیریم تا نتیجه را در حضور پدرو مادر ۵قلوها جویا شویم که این جواب را می‌شنویم؛ «نامه معاونت زنان نهاد ریاست جمهوری به وزارت راه و شهرسازی ارسال شده و ما منتظر نتیجه هستیم. قطعا خانه به این خانواده تعلق می‌گیرد.» ببینیم و تعریف کنیم. البته شواهد و خبرهای موجود از اهدای خانه به خانواده‌های چهارقلو نشان می‌دهد که اجرای این مصوبه شاید دیریا زود داشته باشد اما سوخت و سوز ندارد. ما هم به پدر ۵قلوها قول می‌دهیم به حسب وظیفه رسانه‌ای تا حاصل شدن نتیجه پیگیر ماجرا باشیم.


تامین شیرخشک، پوشک و لباس ۵قلوها توسط بنیاد ۱۵خرداد

*مسئولان، شیرخشک و پوشک و لباس برای ۵قلوها بگرفتند؟ بگرفتند!

اهدای خانه یکی از وعده‌های گل درشت به خانواده‌های چهارقلو به بالا است اما در طرح جوانی جمعیت، تامین پوشک و شیرخشک و البسه هم جزو تعهدات دولت است و حالا در خانه ۵قلوها بهترین فرصت است برای آنکه ببینیم به این وعده که برای خانواده‌های چندقلو اهمیت حیاتی دارد عمل شده یا نه و خوشبختانه پاسخ مثبت است و پدر خانواده یک تشکر ویژه می‌کند از بنیاد ۱۵خرداد که در این دو ماه هوایشان را حسابی داشته اند. هم هوای جیب‌شان هم هوای دلشان را و اجازه ندادند آب توی دلشان تکان بخورد. اینها را محمود قزلسفلو می‌گوید؛ «مسئولان بنیاد ۱۵خرداد هر ماه به خانه ما آمدند و مایحتاج یک ماه شیرخشک، پوشک و لباس ۵قلوها را تامین کردند. همین جا ازشان ممنونم. گذشته از بحث مالی که واقعا نمی‌دانم اگر قرار بود من خودم برای بچه‌ها شیرخشک و پوشک بخرم باید چه می‌کردم، حمایت‌های عاطفی و روانی هم برای ما خیلی مهم است. همین که حواسشان به حال و احوال پدر و مادری که یک دفعه صاحب ۵ فرزند شدند هست واقعا جای تشکر دارد و امیدوارم این حمایت‌ها تا بزرگ‌تر شدن بچه‌ها هم ادامه داشته باشد»

*حق پرستاری

البته یکی دیگر از وعده‌های روی زمین مانده، موضوع پرستار یا حق پرستاری است که امیدوارم به زودی محقق شود. درست است که روی کمک مادر و پدر و همسایه‌ها می‌توان حساب کرد اما بالاخره باید مراعات سن و سال مادرانمان را هم بکنیم. پا به سن گذاشته اند. شرایط کار من هم طوری است که باید در تهران باشم و در این شهر قوم و خویشی نداریم. پدر و مادرمان هم خانه و زندگی‌شان را رها کردند وفعلا آمدند پیش ما و بالاخره این شرایط دائمی نیست و امیدوارم مسئولان به قول‌شان مبنی بر تامین حق پرستار عمل کنند. »

بعد از مراسم شیرخوران و بادگلو گیران آرامش ۵قلوها و خواب عمیق‌شان تماشایی است.

پایان پیام/

منبع: فارس

کلیدواژه: ۵قلو رهبر دنیا آمدن پدر و مادر حال و هوای همسایه ها بچه ها دو ماه

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۸۸۵۱۴۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

آشنایی با زنان عارفی که مردان دانشمند از محضرشان درس گرفتند

رابعه نه تنها به اربابان قدرت بی‌اعتنا است، بلکه می‌گوید:«وقتی به روشنایی چراغ سلطان، شکاف پیرهن دوختم، دلم روزگاری بسته شد. تا آن را باز نشکافتم، دلم گشاده نشد.» یعنی حتی استفاده از نور چراغ سلطان را موجب ظلمات قلب خود می‌داند! - اخبار فرهنگی -

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، "برای مردان بهره‌ای است از آنچه کسب کرده‌اند و برای زنان نیز بهره‌ای است از آنچه کسب کرده‌اند." (سوره نساء؛ آیه 32) در نگاه دینی، زن و مرد علیرغم تفاوت‌های جسمانی، در زمینه مقام بندگی و کسب معرفت یکسان هستند. زن در این نگاه هرچند مسئول امور منزل است، اما می‌تواند در مراتب علمی و دینی به بالاترین درجات برسد.

نوع زندگی و طریقت حضرت خدیجه (س) و حضرت زهرا (س) و دیگر زنان صدر اسلام می‌تواند معرف نگرش دین به جایگاه زن مسلمان باشد. زمانی که جامعه عرب، دختران را زنده به گور می‌کرد، پیامبر (ص) نهایت تکریم و محبت را نسبت به دخترشان ابراز می‌کردند. حضرت فاطمه (س)  در کنار کارهای منزل، جلسات تفسیر قرآن برگزار می‌کردند و در زمینه اعمال عبادی هم در زمره بهترین بندگان خدا هستند.

اما متأسفانه تاریخ شاهد آن است که علیرغم سفارش اسلام به یادگیری علم برای یک مسلمان، بدون در نظر گرفتن مسئله جنسیت، زنان حتی پس از ورود اسلام به سرزمین‌های مختلف، همواره مورد ظلم قرار گرفته و جرأت ورود به عرصه‌های مختلف علمی را ندارند. زنان آنچنان در تنگنا قرار داشته‌اند که ما کمتر اثری از ایشان در تاریخ گذشته جوامع می‌بینیم. وقتی به تعریف عرفان توسط مشایخ آن نگاه می‌کنیم، به این نتیجه می‌رسیم که در تعریف عرفان و در کسب مقامات عرفانی نیز نباید تفاوتی بین زن و مرد وجود داشته باشد.

خبرگزاری تسنیم با مرور بخش‌هایی از زندگی زنان عارف برگرفته از بخش‌هایی از مقاله زهرا خاکباز، استاد دانشگاه، به بررسی جایگاه و منزلت این عرفای اسلامی در طول تاریخ پرداخته است.

رابعه عدویه؛ عارفی که مردان دانشمند از محضرش درس گرفتند

در میان زنان عارف اهمیت رابعه عدویه (بصری) کاملاً مشهود است. سخنان و کارهای او در کتاب تذکرة الاولیا و دیگر متون نقل شده است و مردان بزرگی مانند حسن بصری با او مراوده داشته‌اند و از محضرش بهره می‌برده‌اند، که بسیاری از سخنان رابعه از این عارفان نقل شده است.

رابعه، عارفی بزرگ است و تأثیر بسزایی در عرفان اسلامی داشته است. رابعه،از ابتدای کودکی مورد احترام امیران بوده است؛ شبی که متولد شد، در خان پدرش از شدت فقر لباسی نبود که بر تن او کنند. عیسی رادان (امیر بصره) به پدر او پیغام می‌دهد که: «من خود آیم و به محاسن، خاک آستان تو روبم.»

دلیل این تواضع، رساندن پیغام رسول خدا(ص) به امیر، از طریق پدر رابعه است. پیغمبر(ص) در خواب به پدر رابعه می‌فرمایند:«این دختر سیّده‌ای است که هفتادهزار از امت من در شفاعت او خواهند بود. پیش عیسی رادان رو...» عیسی رادان که این خواب را می‌شنود، شخصاً به بالین رابعه حاضر می‌شود. درواقع از کودکی امیران دنیا خاکسار رابعه هستند.

اما این تواضع دوطرفه نیست. رابعه نه تنها به اربابان قدرت بی‌اعتنا است، بلکه می‌گوید:«وقتی به روشنایی چراغ سلطان، شکاف پیرهن دوختم، دلم روزگاری بسته شد. تا آن را باز نشکافتم، دلم گشاده نشد.» یعنی حتی استفاده از نور چراغ سلطان را موجب ظلمات قلب خود می‌داند! این حد بی توجهی به دنیا و مالکان دنیا در سایر اقوال وی نیز دیده می‌شود.

آثار جنسیت زنانه بر رشد عرفانی و معنوی

نوشته شده روزی یکی از مشایخ بصره نزد رابعه شروع به بدگویی از دنیا می‌کند، رابعه به وی می‌گوید: تو دنیا را دوست داری که اگر دوست نداشتی، نیک و بد آن را به زبان نمی‌آوردی. «من احب شیئا، اکثر ذکره» و این حد اعلای اِعراض از دنیاست.

این نگرش رابعه فقط در کلام وی تجلی نیافته، بلکه در عمل نیز او یکی از بهترین نمونه‌های پرهیز از دنیاست. او به دلیل همین روی‌گردانی از دنیا، هیچ وقت حاضر به ازدواج نشد و طریقت دائمی او عدم توجه به جسم و پرورش روح بود. درباره قوت او آمده است که رابعه به روزی یک خرما  یا اندک پیه آبه‌ای قانع بود.

فاطمه نیشابوری؛ گمشده‌ای در عرفان اسلامی

یکی از اولیاء تصوف و عرفان فاطمه نیشابوری است. این زن در عالم عرفان و تصوف آنچنان مقامی دارد که جامی در نفحات الانس متذکر است که فاطمه دارای مقام ولایت بوده و می‌نویسد بایزید بسطامی دربار او و شوهرش می‌گوید: «یک زوج و زوجه دیدم که از مقامات عارفین و کمالات اهل یقین هرچه از آنها پرسیدم، جوابی دادند که دلیل خبرت و بصیرت آنها بود.»

ذوالنون مصری نیز در مقامات عرفانی این زن مانند بایزید بسطامی اظهار اعتقاد می‌کند. از این زن، با چنین درجه‌ای از عرفان، مختصر اطلاعاتی در دست است که از طریق آنها نمی‌شود جزئیات روحیات وی را متوجه شد.

خواهران بشر حافی؛ الگوی تقوا و پرهیزکاری

آنچه از رابعه، دربار عدم استفاده از روشنایی چراغ سلطان ذکر شد، در احوالات خواهر بشر حافی نیز آمده است؛ البته خواهران بشر، عارف بوده‌اند و در کتب احوالات عارفه‌ها، با عنوان «اخوات بشر حافی» اقوال و احوال ایشان ذکر شده است، اما این حکایت درباره یکی از آنهاست.

نقل شده است که زنی خدمت احمد حنبل رفت و عرض کرد: «تابستان بر بام پنبه می‌ریسم، به روشنایی مشعل سلطان. و کسان خلیفه می‌گذرند، به روشنایی چیزی رشته می‌شود. روا بُوَد یا نه؟» پرسیدند: «تو کیستی؟» گفت: «خواهر بشر بن حارثم.» احمد زار بگریست و گفت: «چنین تقوی از خاندان او بیرون آید.»

بشر حافی معترف است که پارسایی را از خواهرم آموختم. او کوشش داشت آنچه که به دست مخلوق تهیه شده است، نخورد.

نقش زنان در معنابخشی به زندگی خانوادگی و اجتماعی

کردیه دختر عمرو؛ بی اعتنا به ثروت دنیا

او از اهالی بصره یا اهواز بود. از او نقل شده است که گفت: «هیچ یک از صاحبان دنیا به جهت آنچه که داشتند، در نظرم بزرگ نیامد و هیچ مسلمانی را حقیر نشمردم.» و این نشان عرفان عمیق این بانوی عارف است.

اینکه انسان به کسی به خاطر مال و مقام احترام نگذارد و کسی را به خاطر فقر تحقیر نکند، نهایت زهدپیشگی است. ضمن آنکه این امر در دین مبین نیز توصیه شده است.

امام علی علیه السلام می‌فرمایند:«کسی که نزد توانگری رفته و به خاطر سرمایه‌اش برابر او فروتنی کند، دو سوم دین خود را از دست داده است.»

حبیبه عدویه و نیایش‌های عارفانه‌اش

از احوال او چیزی در دست نیست. تنها ابن جوزی در صفة الصفوة شرح مختصری درباره‌اش نقل کرده است. در احوال او آمده است که برای نماز به پشت بام خانه می‌رفت و می‌گفت:«خدای من، ستارگان نمودار شدند و دیده‌ها در خواب شد و پادشاهان درهای خود را بستند و در تو باز است...»

این نوع نیایش با پادشاه پادشاهان، نشان از این دارد که امید اول و آخر خداست، اگر تمام درهای دنیا بسته شوند، باز در درحمت الهی باز است و این امر، حاکی از عظمت روح این عارف و بی‌توجهی‌اش به دنیای دون است.

کسی که این چنین با پروردگارش نیایش می‌کند، قطعاً دل به دنیا و اهل آن نداده است، و از همه، بجز خداوند، ناامید است. عرفان حقیقی چیزی جز این نیست.

عقلاء مجانین

یک دسته از عارفان، عقلاء مجانین هستند. عقلاء مجانین درواقع کسانی هستند که دنیا در نظر آنها تا آن حدی حقیر و بی‌مقدار است، که از بند عقل معاش بیرون می‌آیند و سخنان و افعالشان رنگ و بویی از دیوانگی می‌گیرد. معمولاً خوراک و پوشاک و شمایل ظاهری برای ایشان مهم نیست.

این دسته از عارفان را، شاید بتوان آزادترین عارفان نامید. بهلول، از معروف‌ترین عقلاء مجانین است و سخنان حکیمانه‌ای از او نقل شده است، اما کسی او را تنبیه نمی‌کند، چون گمان می کنند دیوانه است، اما تاریخ قضاوت می‌کند که ایشان معمولاً عاقل‌ترین افراد زمانشان بوده‌اند.

در میان زنان عارف نیز، عقلاء مجانینی وجود دارند، اما احوالات آنها مانند بهلول، با جزئیات و مفصل نقل نشده است. نام برخی از این زنان عارف بدون توضیح زندگی و اقوال آنها ذکر می‌شود.

ریحانه و الهه (از بصره)، ذکاره(از بغداد) و عافیه مشتاقه(از بصره) زنانی هستند که سلمی صفت والهه یا مجنونه را به ایشان می‌دهد. بیشتر زنانی که لقب والهه یا مجنونه داشته‌اند و نامشان در گروه عقلای مجانین آمده است، شاعر هم بوده‌اند و احساسات تند و شوق سوزان و بی‌پایان درونی خود را بی‌پروا بیان می‌کردند.

عارفه‌ای به نام تحفه نیز بوده است که در مورد او نوشته‌اند که او را در تیمارستان بستری کرده بودند. سری سقطی به طور اتفاقی به آن تیمارستان رفته بود و او را دید که دیوانه نیست، بلکه عارفه‌ای است شوریده. به او گفت از اینجا بیرون برو و او در جواب سری گفت: «آنکه حبیب دل من است مرا مملوک بعضی ممالیک خود گردانیده است. اگر مالک رضا شود، بروم؛ و الا صبر کنم.»

همچنین میمونه السوداء، از زنانی است که ابوالقاسم نیشابوری نامش را در ردیف عقلای مجانین ثبت است.

زنان دیگری مانند آسیه بغدادی، حیونه اهوازی، عوسجه واسطی، سلمونه و زهراء والهه نیز در کتاب نخستین زنان صوفی به عنوان عقلاء مجانین ذکر شده‌اند.

نقش زنان در معنابخشی به زندگی خانوادگی و اجتماعی

عارفه‌های گمنام

اما در کنار زنانی که به عنوان عارف از آنها یاد و احوالات ایشان، هرچند مختصر ذکر شده است، باید از زنانی نام برد که در دایره عرفان گمنام هستند. زنانی که نامشان برده نشده است، اما پشتیبان عارفان نامدار بوده‌اند.

زن همواره در عرصه هستی و در همه جای جهان، فارغ از مکان و زمان بار سنگینی به دوش داشته است؛ زادن، پروردن و به بلوغ رسانیدن. قطعاً تأثیر بسیار مهم اندیشه و طریقت زندگی مادر بر فرزند، برای همه امری مسجل است. قطعاً هستند مردان عارفی که با شیر پاک مادرانشان، مست حب الهی شده، از منیت رهایی یافته‌اند.

در کنار مادران، همسران، خواهران و دیگر زنان اقوام نیز ممکن است بر عارفانی مؤثر بوده باشند. فارغ از مقوله تأثیرات مستقیم بر عارفان، صبر همسران برخی از ایشان به تنگدستی، و زندگی آنها با کسانی که از مال دنیا به گلیمی و خرده‌نانی اکتفا کرده‌اند، خود نوعی سلوک عرفانی است.

در کنار مادران و همسران، هستند زنان دیگری که در زندگی عارفان مؤثر بوده‌اند، همانطورکه بشر حافی می‌گوید که پارسایی را از خواهرم آموختم. او کوشش داشت آنچه که به دست مخلوق تهیه شده است، نخورد.

البته نقش خواهران عرفا در زندگی ایشان شایان توجه است و در داستان‌های آنها خواهران مقامی اغلب بسیار مهم دارند. وقتی عارف بزرگی چون بشر حافی، تحت تأثیر یک زن پرورش یافته است، بعید نیست برخی عارفان نامدار، که اینک نامشان معرِّف عرفان اسلامی است، پرورده گمنامانی باشند که به خاطر جو غلط حاکم بر زمانشان و استبداد مردان، امروزه از احوالات ایشان چیزی در دست نیست.

زندگی و نقش زنان عارف در هاله‌ای از ابهام است

میزان و کیفیت حضور زنان در عرصه عرفان اسلامی، در هاله‌ای از ابهام قرار دارد. اما این مسجل است که زنانی در این زمینه فعالیت داشته‌اند که از میان ایشان فقط سخنان و کرامات چند تن نقل شده است و از بقیه زنان عارف، اطلاعات کافی در دست نیست.

هرچند اطلاعات محدودی از زنان عارف نقل شده است، اما در همان اطلاعات محدود، سخنان نغز و اعمال شایسته‌ای از این زنان مشاهده می‌شود. رابعه عدویه، فاطمه نیشابوری و اخوات بشر حافی زنان عارفی که حتی مطالعه اندک اطلاعاتی از ایشان روح را جلا می‌دهد.

در کنار بانوانی که به عنوان عارف شناخته شده‌اند، همسران، مادران، خواهران و زنانی که با عارفان مراوده داشته‌اند نیز بر شیوخ عرفان مؤثر بوده‌اند و مطالعه زندگی ایشان می‌تواند سرچشمه مطالعات جدیدی در زمینه عرفان اسلامی باشد.

انتهای پیام/

 

دیگر خبرها

  • جزئیاتی از مسمومیت پزشکان با مشروبات الکلی تقلبی در شیراز
  • آشنایی با زنان عارفی که مردان دانشمند از محضرشان درس گرفتند
  • علی دایی در خانه خبرنگار ورزشی و مادر ۸۹ساله‌اش!
  • ۲۴۰ هزار سرباز در کشور مهارت تخصصی فرا گرفتند
  • فوت یک پزشک بر اثر مصرف مشروبات الکلی!
  • جزئیات تازه از مسمومیت پزشکان با مشروبات الکلی تقلبی در شیراز
  • نتانیاهو و بایدن تصمیم نهایی را برای منطقه گرفتند؟
  • مروری بر جنایات گروهک منافقین؛ترور یک نوجوان پیش چشمان مادر
  • قتل مادر با ضربه‌های هولناک دمبل توسط پسرش در پاسداران
  • قتل مادر با دمبل به دلیل اعتراض به به‌هم ریختن خانه